دوست داشتن همیشه زیباست...

دلم بوسه ای میخواهد...

 دلم بوسه ای میخواهد که از فشارش چشمانم سیاهی رود

چقدر این سرگیجه ای که از مستی عشق برمی خیزد را دوست دارم...

+ نوشته شده در پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, ساعت 17:48 توسط swallow |


وقتی میخوای برسونیش...

عشق یعنی اینکه وقتی می‌خوای برسونیش،

رادیو پیام رو روشن کنی و ببینی کدوم مسیر پر ترافیک‌ تره!

+ نوشته شده در پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, ساعت 1:22 توسط swallow |


آرامش آغوشت را میخواهم...

دلم لک زده برای یک عاشقانه ی آرام که

مرا بنشانی بر روی پاهایت و بگذاری گله کنم

از همه این کابوسهایی که چشم تو را دور دیده اند

دل تنگی را بهانه کنم، سرم را پنهان کنم در گودی گلویت

و تمام ریه ام را پُر کنم از عطر مردانه ات

دلم لک زده برای یک عاشقانه ی آرام

میان آغوشت

دلم لک زده برای آرامش ِ آغوشت

+ نوشته شده در سه شنبه 24 مرداد 1391برچسب:, ساعت 20:11 توسط swallow |


خداوندا...

خداوندا...از بچگی به من آموخته اند همه را دوست بدارم

حال که بزرگ شده ام و کسی را دوست میدارم میگویند:

فراموش کن...

+ نوشته شده در سه شنبه 24 مرداد 1391برچسب:, ساعت 18:56 توسط swallow |


عشق را آموختیم اما...

ما عشق را در دانشگاهی آموختیم که بابت شهریه اش زندگیمان را دادیم

+ نوشته شده در سه شنبه 24 مرداد 1391برچسب:, ساعت 17:40 توسط swallow |


حوا بودن تاوان دارد...

حوا بودטּ تاواטּ سنگینی دارد ...

وقتی آدمـ ها برای هر دمـ و بازدمـ ,

هوا نیاز دارند ...

+ نوشته شده در سه شنبه 24 مرداد 1391برچسب:, ساعت 16:35 توسط swallow |


بیدارن...

توی دنیا آدم های زیادی روی تختای دونفره می خوابن

اما قشنگتر اینه که بعضی آدما روی تختای یه نفره به یاد هم بیدارن...

 

+ نوشته شده در دو شنبه 23 مرداد 1391برچسب:, ساعت 20:26 توسط swallow |


چه ناگهان...

چــﮧ نـاگـهـانــے !
 

نـگـاهـتـ را بـــ ــﮧ نـگـاهـم تـعـارف کـردے
 
و نــ ـاگـ ـهـ ـاטּ
 
عـ ـــآشـقــتـ شـ ــدمــــــ ـــــ ـــ ــ ـ . . .
 
 

 
+ نوشته شده در یک شنبه 22 مرداد 1391برچسب:, ساعت 17:0 توسط swallow |


من فقط میخوام...

ایـن شــعرهـــا
بـــرونــد بــه جــهنّم
مــن فقــط
دیــوانـه ی آن لحــظه ام…
که قــــلبت…
زیــــر ســـرم
دسـت و پـــا بزند….

+ نوشته شده در شنبه 21 مرداد 1391برچسب:, ساعت 15:57 توسط swallow |


از تمام...

من از تمام آسمـــان یک بــــاران را میخواهم
و از تمــــام زمین یک خیابان را …
و از تمام تو یک دست ڪه قفــــل شده در دست مـن.. .

+ نوشته شده در شنبه 21 مرداد 1391برچسب:, ساعت 1:58 توسط swallow |


رفتار عاشقانه ی زن...

رفتار عاشقانه ی زن را بایــد از دلتنگـیش فهمید

از شـــوق و بی تابیـش برای دیدار

از حس کودکانه اش برای آغــــــــوش

از خجالتش برای بوسـه گرفتن

زن بـی دلیل بهانه نمیگیرد

شاید بهانه ی دستانِ گرمـت را دارد

که دستانش را بگیری …..!

+ نوشته شده در شنبه 21 مرداد 1391برچسب:, ساعت 1:51 توسط swallow |


عشق چیه؟

یه دختر 5ساله از داداش بزرگترش پرسید...عشق چیه؟؟

و اون جواب داد: عشق حسیه که وقتی تو شکلات مدرسمو از پاکت خوراکیام برمیداری و من همیشه گرسنه

میمونم...ولی هنوز دلم نمیاد جای خوراکیامو عوض کنم...

+ نوشته شده در شنبه 21 مرداد 1391برچسب:, ساعت 1:26 توسط swallow |


چقدر خوبه...

چقدر خوبه ادم یکی

را دوست داشته باشه

نه به خاطر اینکه نیازش رو برطرف کنه

نه به خاطر اینکه کس دیگری رو نداره نه به خاطر اینکه

تنهاست و نه از روی اجبار بلکه

به خاطر اینکه اون شخص

ارزش دوست داشتن رو داره

+ نوشته شده در پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:, ساعت 15:58 توسط swallow |


برو...

پسری بود نابینا. دختری بود که اونو خیلی دوست داشت. پسره به دختره میگه اگه من دو چشم داشتم برای

همیشه کنارت میموندم...تا اینکه کسی پیدا شد دو تا چشماشو به پسره داد. پسر خیلی دوست داشت دختری که

عاشقش بوده رو ببینه... وقتی که دیدش میبینه که نابیناست.بعد به دختر میگه دیگه نمیخوام در کنارت باشم برو!

دختر لبخند تلخی میزنه  و میگه باشه میرم...اما مراقب چشم هایم باش!!

 

+ نوشته شده در پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:, ساعت 14:40 توسط swallow |


دوست داری...

بعضی وقتا دوست داری عشقت کنارت باشه …

محکم بغلت کنه و بذاره که ب تمام وجودت اشک بریزی بعد اروم تو

گوشت بگه ” دیوونه من که باهاتم

+ نوشته شده در چهار شنبه 18 مرداد 1391برچسب:, ساعت 23:59 توسط swallow |


میگذرد...

میگذرد روزی این شبهای دلتنگی ، میگذرد روزی این فاصله و دوری،

 میگذرد روزهای بی قراری و انتظار ، میرسد همان روزی که به

خاطرش گذراندیم فصلها را بی بهار ، و از ترس اینکه بهم نرسیم شب

تا صبح را اشک میریختیم

 

 

 

 

 

+ نوشته شده در چهار شنبه 18 مرداد 1391برچسب:, ساعت 22:56 توسط swallow |


دلم می خواهد...

دلم از تمام دنیا

یک شب سرد...

یک آتش...

و یک فنجان قهوه در آغوش تو می خواهد

 

+ نوشته شده در سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, ساعت 23:43 توسط swallow |


آرامش

چشات ارامشی داره که تو چشمای هیچکی نیست

میدونم که توی قلبت به جز من جای هیچکی نیست

چشات ارامشی داره که دورم میکنه از غم

یه احساسی بهم میگه دارم عاشق میشم کم کم

تو با چشمای ارومت بهم خوشبختی بخشیدی

خودت خوبی و خوبی رو داری یاد منم میدی

تو با لبخند شیرینت بهم عشق و نشون دادی

توی رویایه تو بودم که واسه من دست تکون دادی

از بس تو خوبی میخوام،باشی تو کل رویاهام

تا جون بگیرم با تو،باشی امید فرداهام

+ نوشته شده در سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, ساعت 23:30 توسط swallow |


عشق من...

من دیوانه ی آن لحظه ای هستم که تو دلتنگم شوی

و محکم در آغوشم بگیری

و شیطنت وار ببوسیم...

و من نگذارم...

عشق من

بوسه با لجبازی بیشتر می چسبد...

 

+ نوشته شده در سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, ساعت 15:11 توسط swallow |


بهشت جایی که...

 

 

می‌دونی"بهشت" کجاست ؟

 

 

 

یه فضـای ِ چند وجب در چند وجب ! *


 

 *بین ِ بازوهای ِ کسی که دوسـتش داری*

 

  


*

 

 

+ نوشته شده در سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, ساعت 14:53 توسط swallow |


عشق اینکه...

عشق فقط دوستت دارم و عزیزم گفتن نیست...

عشق اینکه تو هر شرایطی باهاش باشی

حتی اگر نفهمه...

+ نوشته شده در سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, ساعت 1:11 توسط swallow |


فقط در آغوشم بگیر...

در آن لحظات که گفت و گویمان به نتیجه نمیرسد و مدام باهم بحث میکنیم

 لازم نیست فکر چاره باشی

فقط مرا در آغوش بگیر...

 

+ نوشته شده در یک شنبه 15 مرداد 1391برچسب:, ساعت 1:23 توسط swallow |


دیوانه ی توام...

کمی از من فاصله بگیر

دیوانه تر از آنم که بی هوا بغلت نکنم

 

 

+ نوشته شده در یک شنبه 15 مرداد 1391برچسب:, ساعت 1:17 توسط swallow |


میخندیم...

شاید روزی من و تو در آغوش هم به این روزهای جدایی بخندیم 

 

+ نوشته شده در یک شنبه 15 مرداد 1391برچسب:, ساعت 1:53 توسط swallow |


روزی می رسد...

روزی می رسد که با لبخند تو بیدار می شوم

این روز هر زمان که می خواهد باشد

فقط...

باشد...

 

+ نوشته شده در یک شنبه 15 مرداد 1391برچسب:, ساعت 1:30 توسط swallow |


خاطره

گـــــاهی ارزش واقعی یک لحظه را

تــــا زمــــانــی که به یک "خـاطره" تبدیل شود نمی‌فهمیم!

+ نوشته شده در شنبه 14 مرداد 1391برچسب:, ساعت 16:19 توسط swallow |


دل آدم...

دل آدم ... گاهی چه گرم می شود به یک " دلخوشی
 
کوچک " ... به یک " هستم " ... به یک " نوازش
 
" ... به یک " آغوش "

+ نوشته شده در شنبه 14 مرداد 1391برچسب:, ساعت 15:58 توسط swallow |


آرام میشم وقتی...

در آغوشـم کـ ِ مۓ گیــرۓ

آنقــَــَدر آرام مۓ شوم


کـ ِ فـَـراموش مۓ کنم


بـایـ ـد نفس بکشم ...



+ نوشته شده در سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:, ساعت 1:12 توسط swallow |


سخته...

چه قدر سخته منطقی فکر کنی...وقتی احساساتت داره
 
خفت میکنه...! چه قدر بده ترس از دست دادن!
 
 

+ نوشته شده در دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:, ساعت 14:35 توسط swallow |


بن بست...

میـدونی بن بست زنـدگی کـجـاست ؟

جــایــی کـه

نـه حـــق خــواسـتن داری

نـه تــوانــایـی فـــرامــوش کـــردن

 

+ نوشته شده در دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:, ساعت 14:24 توسط swallow |


درکم کنید!!

" خدای من ! چرا گریه می کنند؟!

درک کردن من انگار سخت تر از از دست دادنم بود ... قبول !

کمتر از آنها نفس کشیدم ٬ اما به اندازه آنها درد کشیدم ...

چرا وقتی کسی از پیششان رفت ٬ تازه می فهمند که بود ؟! ...

خود را مسخره کرده اند یا مرا ؟! "

 

 

+ نوشته شده در دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:, ساعت 1:19 توسط swallow |


بی صدا آمدی...

آمدنت را یادم نیست

بی صدا آمدی

بی آنکه من بدانم

بی اجازه ماندی

بی آنکه من بخواهم!

اما اکنون،

با ذره ذره وجودم

ماندنت را تمنا می کنم.
در قلبم بمان که ماندنت را سخت دوست دارم!!!

 

 

+ نوشته شده در دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:, ساعت 1:1 توسط swallow |


خدایا کاری بکن...

برای تو ...

برای چشمهایت !

برای من ...

برای دردهایم !

برای ما ...

برای این همه تنهایی ...

ای کاش خــــــــــــدا کاری بکند !!

 


+ نوشته شده در دو شنبه 8 مرداد 1391برچسب:, ساعت 23:50 توسط swallow |


حال عجیب

سر به هوا نیستــــم


امــــا


همیشـــــه چشــــم به آسمان دارم


حال عجیبـــی ست


دیدن ِ همان آسمان که


شاید "تو"


دقایقی پیش


به آن نگاه کـــرده ای...!!!


 

 

+ نوشته شده در یک شنبه 8 مرداد 1391برچسب:, ساعت 16:42 توسط swallow |


گاهی اوقات...

 

گـاهـی اوقـات . . .

هـمـه چـیـز دسـت بـه دسـت ِ هـم مـیـدن

تـا تـ ـو را غـرق در رویـاهـا و خـاطـراتـت کـنـن. . .

یـه آهـنـگ پـیـشـواز . . .

2 خـط شـعـر . . .

کـمـی هـوای بـهـاری . . .

یـک وجـب پـیـاده رو . . .

آهـنـگـی کـه دانـشـجـو خـونـه بـغـلـی گـوش مـیـدن . . .

2 کـلـمـه حـرف . . .

بـوی ِ یـه عَـطـر خـاص . . .

طـعـم ِ شـیـریـن ِ یـه خـوراکـی . . .

هـمـه و هـمـه کـافـیـه بـرای ایـنـکـه . . .

تـ ـو چـنـد سـاعـت وسـط اتـاقـت دراز بـکـشـی و خـیـره بـشـی بـه سـقـف

 


 

 

 

و صـدای بـارون بـشـه آرامـش دهـنـده تـریـن آهـنـگ ِ اون روزت !!!
 
 
+ نوشته شده در یک شنبه 8 مرداد 1391برچسب:, ساعت 16:37 توسط swallow |


دستت را می خواهم...

بُگــــــــــــذار زمــانـــــ ه از حِـســـادتــــــــ

بتـركَــد ..انـــــگشتــــــان ِ مَـــــن ..چـــ ه بـــِه انگــشتـــان ِ

تـــ♥ـــو می آینـــــد ! ...

 

+ نوشته شده در یک شنبه 7 مرداد 1391برچسب:, ساعت 23:56 توسط swallow |


زندگی کن...

گلهاش توی دستش بود,نشسته بود لب جدول،رفتم نشستم کنارش گفتم:برای چی نمیری گلات رو بفروشی؟گفت:بفروشم که چی؟تا دیروز میفروختم که با پولش ابجیمو ببرم دکتردیشب حالش بد شد و مردبا گریه گفت:تو میخواستی گل بخری؟گفتم:بخرم که چی؟تا دیروز میخریدم برای عشقم امروز فهمیدم
باید فراموشش کنم...!اشکاشو که پاک کرد,یه گل بهم دادبا مردونگی گفت:بگیرباید از نو شروع کردتو بدون عشقت,من بدون خواهرم...!
زندگی کن *

 

+ نوشته شده در شنبه 7 مرداد 1391برچسب:, ساعت 23:38 توسط swallow |


بعضی وقت ها دلم هوای کودکیم را میکند...

*می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که : پدر تنها قهرمان بود .*
* عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد *
*بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود ... *
*بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند . *
*تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند. *
*تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود *
*و معنای خداحافـظ، تا فردا بود...!*
استاد حسین پناهی

 

+ نوشته شده در شنبه 7 مرداد 1391برچسب:, ساعت 23:5 توسط swallow |


من به پایان دگر نیندیشم...

 

امشب از آسمان دیده ی تو

روی شعرم ستاره می بارد

درسکوت سپید کاغدها

پنجه هایم جرقه می کارد

 

شعر دیوانه ی تب آلود

شرمگین از شیار خواهش ها

پیکرش را دوباره می سوزد

عطش جاودان آتش ها

 

آری آغاز دوست داشتن است

گرچه پایان راه ناپیداست

من به پایان دگر نیندیشم

که همین دوست داشتن زیباست

 

+ نوشته شده در شنبه 7 مرداد 1391برچسب:, ساعت 22:48 توسط swallow |


خودم...

به سلامتیه خودمون ؛ که همیشه اونی شدیم که بقیه میخوان ولی …..

هیچکس اونی نشد ک ما میخوایم

 

 

 

+ نوشته شده در شنبه 7 مرداد 1391برچسب:, ساعت 22:5 توسط swallow |